نـمـاز و نـیـایـش

دو رکعت نماز عشق را ب جا می آورم

نـمـاز و نـیـایـش

دو رکعت نماز عشق را ب جا می آورم

نـمـاز و نـیـایـش
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
  • ۱ آذر ۹۳، ۱۶:۳۲ - سکینه
    ***

آخرین مطالب

منبع  : مستدرک الوسائل، ج 5، ص 49، ج 21.

مرحوم کفعمى روایت کرده است:

 روزى پیامبر خدا صلّى اللّه علیه و آله به حضرت علىّ علیه السلام فرمود: دیشب چه عملى انجام داده اى ؟

آن حضرت اظهار داشت : پیش از آن که بخوابم ، هزار رکعت نماز به جا آوردم ، حضرت رسول فرمود: چگونه ؟

پاسخ داد: از شما شنیدم که فرمودى : هرکس هنگام خوابیدن سه مرتبه بگوید:

(یَفْعَلُ اللّهُ ما یَشاءُ بِقُدْرَتِهِ، وَ یَحْکُمُ ما یُریدُ بِعِزَّتِهِ)

(خداوند آن چه را بخواهد با قدرتش انجام می دهد و آنچه را که بخواهد به عزتش حکم می کند.)

او همانند کسى باشد که هزار رکعت نماز خوانده است.

حضرت رسول فرمود: راست گفتى ، چنین است.

مسلما وقتی این دعا را با اعتقاد بخوانیم و در زندگی همواره آن را به خود یادآوری کنیم، مشمول چنین اجر و پاداشی خواهیم بود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ بهمن ۹۲ ، ۱۱:۱۱
سعید میرزابگیان

منبع : گوهرهای حکیمانه،ص17  و   ذکرهای نجات بخش،ص45-44

شخصی از حضرت آیت الله بهجت پرسید :

نماز برایم مانند جریمه دادن است چه کنم ؟

ایشان فرمودند : زیاد بگویید :

« وَ رَبُکَ الغَنیُّ ذوالرّحمه – سورۀ انعام،آیۀ 133 » ،

یعنی : « و پروردگار تو بی نیاز و رحمتگر است »

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ بهمن ۹۲ ، ۱۱:۰۷
سعید میرزابگیان

منبع : احتجاج طبرسی، ج 1، ص 258

حضرت فاطمه علیها ‌السلام


جَعَلَ اللهُ الصَّلاةَ تَنْزیهاً لَکُمْ عَنِ الکِبْرِ.
 

خداوند نماز را برای دوری شما از تکبر و خودخواهی قرار داد.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ بهمن ۹۲ ، ۱۱:۰۴
سعید میرزابگیان

منبع :

مطهری، مرتضی، ‌آزادی معنوی، صفحه 133-132

ما ادعا می کنیم که شیعه امام علی علیه السلام هستیم، شیعه علی که با اسم نمی شود برادر! آن کسی که وضوی علی را شرح داده است می گوید : علی بن ابیطالب آمد وضو بگیرد. تا دست به آب برد (آن استحباب اولی که انسان دستش را می شوید) گفت:

«بسم الله و بالله، اللهم اجعلنی من التوابین و اجعلنی من المتطهرین»

بنام تو و به واسطه تو، خدایا مرا از توبه کاران قرار بده، مرا از پاکیزگان قرار بده.

توبه یعنی پاکیزه کردن خود. علی (ع) وقتی سراغ آب می رود، چون آب رمز طهارت است به یاد توبه می افتد. دستش را که تمیز می کند به یاد پاکیزه کردن روح خودش می افتد. به ما می گوید وقتی با این آب، با این طهور، با این ماده ای که خدا آنرا وسیله پاکیزگی قرار داده است  مواجه می شوی. وقتی سراغ این ماده می روی، چشمت به آن می افتد و دستت را با آن می شوئی و پاکیزه می کنی، بفهم که یک پاکیزگی دیگری هم هست و یک آب دیگری هم هست که آن پاکیزگی، پاکیزگی روح است و آن آب، آب توبه است.

می گوید علی (ع) دستهایش را که شست، روی صورتش آب ریخت و گفت :

«اللهم بیض وجهی یوم تسود فیه الوجوه و لا تسود وجهی یوم تبیض فیه الوجوه»

صورت را دارد می شوید وبر حسب ظاهر نورانی می کند. خوب! وقتی که صورتش را با آب می شوید براق می شود ولی علی که به این قناعت نمی کند، اسلام هم به این قناعت نمی کند. این خوب است و باید هم باشد اما باید توأم با یک پاکیزگی دیگر، با یک نورانیت دیگر، با یک سفیدی چهره دیگر باشد.

فرمود: خدایا چهره مرا سفید گردان آنجا که چهره ها تیره وسیاه می شود (قیامت). خدایا! آنجا که چهره هائی سفید می شود چهره مرا سیاه مکن، مرا رو سفیدگردان. آنجا که افراد رو سیاه و یا ر و سفید می شوند، مرا رو سیاه مکن.

بعد روی دست راستش آب ریخت و گفت:

«اللهم اعطنی کتاب بیمینی و الخلد فی الجنان بیساری و حاسبنی حسابا یسرا»

پروردگارا! در قیامت نامه عمل مرا بدست راستم بده (چون نامه عمل سعادتمندها بدست راستشان داده می شود). خدایا! در آنجا از من آسان حساب بکش (به یاد حساب آخرت می افتد).

بعد روی دست چپش آب ریخت و گفت:

«اللهم لا تعطنی کتابی بشمالی و لا من وراء ظهری و لا تجعلها مغلولة الی عنقی و اعوذ بک من مقطعات النیران».

پروردگارا نامه عمل مرا بدست چپم مده و نیز آن را از پشت سر به من مده (نامه عمل عده ای را از پشت سر به آنها می‌دهند نه از پیش رو که آن هم رمزی دارد). خدایا! این دست مرا مغلول و غل شده در گردنم قرار مده. خدایا! از قطعات آتش جهنم به تو پناه می برم. می گوید، بعد دیدم مسح سر کشید و گفت:
«اللهم غشنی برحمتک و برکاتک»

خدایا! مرا به رحمت و برکات خودت غرق کن.

مسح پا را کشید و گفت:

«اللهم ثبت قدمی علی الصراط یوم تزل فیه الاقدام».

 خدایا! این دو پای مرا بر صراط ثابت بدار و ملغزان، آنروزی که قدمهامی لغزند.

«واجعل سعیی فیما یرضیک عنی».

خدایا عمل وسعی مرا، روش و حرکت مرا در راهی قرار بده که رضای تو در آن است.

وضوئی که اینقدر با خواست و خواهش و توجه توأم باشد، یکجور قبول می شود و وضوئی که ما می گیریم جور دیگر.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ بهمن ۹۲ ، ۰۹:۳۴
سعید میرزابگیان
خیلی زیباست حتما بخونید.
از بیانات حجت الاسلام قرائتی

شما بهترین نامه‌ها را بنویس با بهترین خط و پاکت و کاغذ، رویش هم یک چک صد هزار تومان بچسبان، مخابرات این نامه را به مقصد نمی‌رساند. ولی یک تمبر دو سه تومانی ممکن است به مقصد برسد. گاهی یک تمبر پاکت را رد می‌کند. گاهی یک چک صد هزار تومانی پاکت را رد نمی‌کند.
دل پاک، همراه عمل صالح.
بابا دلت پاک باشد،کافی است!!!
نکته : آن کسی که تو را خلق کرده است، اگر فقط دل پاک کافی بود، فقط می‌گفت: «آمنوا» اینکه کنار «آمنوا» گفته: «آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحات»، یعنی هم دلت پاک باشد، هم کارت درست باشد. اگر تخمه کدو را بشکنی و مغزش را بکاری سبز نمی‌شود. پوستش را هم بکاری سبز نمی‌شود. مغز و پوست باید با هم باشد. هم دل، هم عمل!

وضع من خراب‌تر از این حرف‌هاست که با نماز درست شود!
بعضی از جوان‌ها میگویند که وضع گناه و معنویت ما خیلی خراب است و اصلاً ما برای این معنویات لیاقت نداریم! اما از این نکته غافل هستند که شیطان دنبال همین نقطه ضعف است.
اتفاقاًشیطان همین را می‌خواهد که با یک گناه بگوید: حالا که این کار را کردی، دیگر به درد نماز نمی‌خوری. قرآن یک آیه دارد، می‌فرماید: «إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئات» (هود/114) چون خراب کردی، حتماً مسجد برو. چون ما اهل گناه و لغز هستیم اتفاقاً بیشتر به سوی معنویت رفته و در آستان الهی را بکوبیم . *توجه به نعمت‌ها، نه کمبودها.

ما هم یکی از نماز نخوان ها!
بعضی‌ها می‌گویند که: خیلی‌ها نماز نمی‌خوانند ما هم جزء آن‌ها. آنقدر تارک الصلاة هست ما هم یکی  این فکر غلط است. اگر یک کشتی صد نفره نقص فنی پیدا کرد و در دریا غرق شد نود و هشت نفر شنا بلد نبودند و غرق شدند، دو نفری که شنا بلدند بگویند: ببین ! ما صد نفر سوار کشتی بودیم. نود و هشت نفر غرق شدند. بیا ما دو نفر هم غرق شویم! این چقدر حرف غلطی است. حالا که همه دروغ می‌گویند. بیا ما دو تا هم دروغ بگوییم.حرف غلط است. فاصله‌ی بین کفر و ایمان چیست؟ فاصله‌ی بین کفر و ایمان نمازاست. مثل اینکه اگر به توپ فوتبال یک سوزن بزنی، بگویی: حالا یک سوزن که صد تا سوزن نمی‌شود. بله یک سوزن صد تا سوزن نمی‌شود. اما همین سوزن می‌دانی چه کرد؟ باد توپ را خالی می‌کند و همه چیز را خراب خواهد کرد.

مقاومت در برابر تحقیر و تمسخر دیگران
گاهی می‌گویند که: ما می‌رویم نماز بخوانیم، یا حجاب داشته باشیم، ما را مسخره می‌کنند. مسخره کنند، مگر ما مقوا هستیم که با حرف این و آن ، با دو قطره باران شل شویم! مقوا با دو قطره باران شل می‌شود. اعمال تو ، تو را به خدا برساند، مردم هرچه می‌خواهند بگویند، بگو یند! حدیث داریم «المؤمن کالجبل» جبل یعنی چه؟ مؤمن کوه است. بعضی می‌گویند: از کوه محکم‌تر است. چون بعضی کوه‌ها ریزش دارد. مؤمن هیچ‌وقت ریزش ندارد...
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ بهمن ۹۲ ، ۲۰:۵۲
سعید میرزابگیان

رسول خدا (ص) فرمود: یاعلی!

بر تو باد به تلاوت کردن آیه الکرسی بعد از هر نماز فریضه، بدرستی که محافظت نکند بر آن مگر پیغمبری یا صدیقی یا شهیدی و از حضرت رسالت پناه (ص) منقول است:

هر که آیه الکرسی را بعد از هر نماز بخواند، مانعی نباشد او را از داخل شدن به بهشت بغیر مرگ؛

و به روایت دیگر:

هر که آیه الکرسی را بعد از هر نماز فریضه بخواند نمازش مقبول گردد و در امان خدا باشد و خدا او را از بلاها و گناهان نگاه دارد.

منبع :   کتاب با ارزش "اهل البیت (ع)"


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ آبان ۹۲ ، ۰۹:۵۲
سعید میرزابگیان
مرحوم حاجی نوری در دارالسلام می‌فرماید:
از یکی از علمای نجف نقل می‌کند که در منزل کبوتری داشتیم گربه‌ای هم گاهی در منزل می‌آمد و می‌رفت روزی گربه به کبوتر مزبور که مورد علاقه ما بود حمله کرد، گرفت و برد و خورد و بچه‌ها هم تعقیبش کردند ولی نتوانستند او را دریابند.
من هم عصا را نزدیک خودم گذاشته بودم تا وقتی گربه رسید او را تنبیه نمایم امّا تا چند روز نیامد چون شعور دارد هشیار است می‌فهمد جایی که دزدی و خیانت کرده نباید به این سادگیها آفتابی شود.
روزی متوجه شدم که آهسته آهسته می‌آید خیلی مقدس وار عمل به احتیاط می‌کند خودم را پنهان کردم که نفهمد در کمینش هستم و فرار کند.
داخل حجره خودم را پشت پرده پنهان کردم وارد کتابخانه شد من هم داخل شدم و درب را بستم تا گربه متوجه شد که در بسته و من هم با عصا باو حمله‌ور شدم متوجه شد کار از کار گذشته است و اینطرف و آن طرف رفتن فایده ندارد یک مرتبه جستن کرد و روی کتابها این طرف و آن طرف رفت تا روی رحل قرآن دستها و پوزه‌اش را روی قرآن گذاشت و به اصطلاح به قرآن پناهنده شد.
من وقتی چنین دیدم که حیوان به قرآن پناهنده شد، چوب را کنار گذاشتم و درب اطاق را باز کردم تا برود، گربه هم آهسته بیرون جهید ولی توبه‌اش صادقانه بود چون از آن به بعد دیگر در خانه ما خیانت نکرد نه کبوتر نه ماهی نه گوشت، هیچ کدام را نبرد، این است وضع حیوانات.
داستانهای پراکنده، ص 30.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ آبان ۹۲ ، ۰۸:۵۷
سعید میرزابگیان